دیشب بارون شدیدی می‌اومد و رعد و برق می‌زد.
از لای آجرها هوای سرد می‌زد به پاهام و سرم. تو همون تاریکی یه شال پیچیدم دور سرم و پتو رو تا روی گردنم بالا کشیدم و دوباره خوابیدم. پارسال یه شب حدود شیش و هفت صبح دیدم صدای چک چک آب می‌آد و محکم می‌خوره به تلویزیون. بلند شدم فوری یه ظرف پیدا کردم، گذاشتم زیر قطره‌های آبی که از سقف می‌چکید و بعد فوری چند قطره آبی که پاشیده بود رو کتابا رو پاک کردم و با تیشرت و دمپایی رفتم پشت بوم و برفا رو کنار زدم. اول یه کم جایی که ایزوگام سوراخ شده بود و نم می‌زد رو جارو کردم بعد رفتم پایین بابام رو بیدار کردم و  فرستادم بالا و خشکش کرد و با یه تیکه ایزوگام درستش کرد.
دیشب دیدم باز صدای تق تق آب می‌آد. بلند شدم لامپ رو روشن کردم دیدم هیچ خبری  نیست. قلبم می‌خواست بیاد تو دهنم. کتابی که از دوستم گرفته بودم هیچیش نشده بود و همینطور کتاب‌هااای دیگه‌ای که از یکی دیگه از دوستام گرفته بودم.
خیالم راحت شد که آب از سقف نمی‌چکه بعد دیدم یه قطره آب افتاد رو دستم. از درز پنجره‌ها می‌اومد. بله هر چی چسب کاری کرده بودم بی‌فایده بود.  تا امشب خوب بود ها هیچ آب رد نکرده بود. فکر کنم برای این بود که بارون خیلی شدید شده بود.
ازاینکه خودمو به خاطر شیون و زاری برای کتاب‌های خیس شده آماده کرده بودم ولی هیچ اتفاقی نیفتاده بود شوکه شده بودم؟ نمی‌دونم چی شده بودم ولی یه چیزی شده بود خلاصه :))
یه لحظه دوربین رو از حالت کلوزآپی که تو حلقم بود و داشت خفه‌ام می‌کرد بردم عقب‌ترخیلی عقب‌ترتوی لانگ شات خودم رو نگاه کردم چند دیقه.
 حالا در سکانس بعدی توی اون تاریکی که ماه هم از پنجره نگام می‌کرد. باید زانوی غم بغل گرفته هآی هآی گریه می‌کردم. راستش حال نداشتم. حتی حال نداشتم برعکس شم و سرمو بذارم رو بالش. خیلی چیز بی مزه‌ایم می‌شد اگه گریه می‌کردم. بالش رو با انگشت‌های پام گرفتم شوت کردم بالا  با دست گرفتم و گذاشتم زیر سرم وَ لالا.

+این رو یه هفته پیش وقتی از خواب بیدار شدم و چشمام عین قورباغه پف کرده بود

نوشته بودم ولی الان منتشر کردم. اگه از هوای دیشب و امروز بپرسین سرد و سرد و سرد و آسمون سراسر مه. چشم چشمو نمی‌بینه. 
++لطفا از پست‌های من حالتون بد نشه. دست خودتون باشه که حالتون خوب یا خدای نکرده بد شه. پس سعی کنید حالتون خوب شه.  احساس می‌کنم که احساس می‌کنید با این پست‌هام دارم زندگی سیاه و نکبت بار یک دختر بخت برگشته رو می‌نویسم ولی اصلا اینطوری نیست. من خوبم الحمدالله رب العاااالمین الله اکبر.الله اکبر.سجده  :))))

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

توليد و پخش برند MOHER خبرنویس Rahul پایگاه تصویری هنر Kathy دوره مجازی به‌کارگیری فناوری در آموزش زبان انگلیسی Don هلرکده زینت کالا مطالب جالب و خواندنی