یه بنده خدایی بود تو بیان ،می خواست بیشتر بنویسه الان نزدیک بیست روز هست که یه کلمه ام ننوشته.
از این به بعد به مدت چهل شب، یه شب درمیون یه پست می نویسم (روزنوشت،خاطره و کلا هر چی تونستم) ،،، یه تمرین هنری(بیشتر طراحی و نقاشی و کاردستی و.) انجام می دم.روزهاییم که کلاس میرم حسابه :)
توی دفترمم تا الان پخش و پلا می نوشتم و از امروز به بعد مرتب خواهم نوشت(بمیری با این کارات :)) ).
و کلی برنامه های دیگر در راه است ؛)
خدایا به امید تو
++یه دوست بی وبلاگی داشتم به نام "خودم"جان خیلی وقته نیست و سری بهمون نمیزنه.اگر اینجا رو می خونی هنوز به یادتم ؛))
درباره این سایت