برای اولین بار در چهل و چند سالگی، همراه نوه‌هایش به سینما رفت.
آن هم برای دیدن انیمیشن بنیامین!
زیباترین اسپویل جهان یا شاید تنها اسپویل کننده‌ی شیرینِ جهان را امروز دیدم. مادرم بود.  وقتی با هیجان  انیمیشنی را که دیده بود با نوه‌هایش مرور می‌کرد.



اگر قرار باشه بعد از هزار سال که من علامه دهر بشم اونم "اگر". بعد بیام آموخته‌‌هام و تجربیاتمو به دیگران انتقال بدم. فکر کنم هیچ وقت اون روز نرسه.
قبلاً مدرسه ما رو برده بودن سینما (شاید تنها فایده مدرسه) ولی خانواده؟

خانواده‌ی من نه، ولی هنوز هستند کسایی که می‌گن خوب نیست بری سینما. می‌گن سینما جای آدمای ناجوره. آره نسل این آدما هنوز منقرض نشده البته اگه از دستشون عصبانی باشین و هم اکنون دوست دارین خفه‌شون کنین هم باید خدمتتون عرض کنم اینطوریم نمیشه نابودشون کرد. اتفاقا اکثرشون آدم‌های صاف و ساده و زلال و باصفایی هستن.
فقط کافیه یه بار تجربه کنن. یک بار جور دیگری به هر قضیه‌ای که اطرافشون می‌بینن نگاه کنن.
این آدم‌هایی که ازشون گفتم یکی از بدترین‌هاشون منم. چه فکرهای اشتباه و نظرات اشتباهی که درباره‌ی مسائل مختلف نداشتم و  هم اکنون هم اشتباهاتی رو دارم. چه ترس‌ها که درباره‌ی  اطرافم و اطرافیانم نداشتم که هنوز هم ترس‌هایی رو دارم.
از وقتی شروع کردم که با وجود همه شرایطی که دارم، یه قدم بردام برای تجربه کردن چیزایی که دوست دارم.
کتاب خوندن،  ورزش کردن،  فیلم دیدن،  سینما رفتن، کوهنوردی و چیزای دیگه
گفتم اگه بخوام من یکی یکی تجربه کنم و بعد بیام به دیگران بگم بیا خوبه شما هم برو.نمی‌شه.
ولی الان میشه کم کم.در حالی که خودم دارم از ترس تجربه‌های تازه بر خودم می‌لرزم یه نفر دیگه رو  هم با خودم می‌برم.


هشت نفر رو برای اولین بار به سمت کتاب خوندن آوردم. دو سه نفر رو بعد از سال‌ها فاصله به سمت کتاب خوندن سوق دادم. و شاید خوشحال کننده‌ترینشون هم این باشه که تعداد زیادی رو به کتاب علاقمند کردم‌. نه به معنای اینکه وردارن بخونن که نمی‌دونم کی این اتفاق می‌فته. به معنای این‌که بگن عه منم می‌تونم کتاب بخونم و اون ترس یا اون فکر که می‌گه کتاب خوندن برای ماها نیست دور بشه ازشون.

 

نه نفر رو یا برای اولین بار یا بعد از هزار سال سینما نرفتن دوباره به سینما بردم.

 

یه گروه زدم با چند تا از دوستان جدیدم مطلب‌های خوبی که می‌خونم. فیلم‌های خوب. موسیقی‌های خوب رو به هم معرفی می‌کنیم. و چقدر حرف می‌زنیم از موضوعات مختلف و . و این خیلی خوبه.
از اینکه این گروه رو زدم پشیمون نیستم چون یه روز با این سوال نتیجه وقتی که گذاشتم تو کانال رو گرفتم. کسی که برای خریدن کادوی تولدش گزینه کتاب خریدن رو حذف کرده بودیم.

 

جالب اینجاست که من یه مدت قرار بود باشگاه برم ولی نرفتم  با حرف هایی که تو گروه زده شد در حال حاضر سه نفرشون باشگاه رفتن رو مدتیه شروع کردن و چقدر خوبه که حالا اون‌ها شروع کردند شاید من یه تی بخورم.

با پیشنهاد من قرار بود یه سری کار انجام بدیم و در عین ناباوری دو نفرشون بی هیچ حرفی شروع کردن به انجام دادنش! جا داشت ناراحت شدم و بگم این که ایده من بود ولی نباید ناراحت شد. اتفاقاً چه بهتر!  با چند نفر دیگه.


چهار نفر رو بردم کافه. که ببینن کافه اصلا چی هست. 

می‌دونید به جای اینکه کسی رو مسخره کنیم و بگیم این از کدوم دهات کوره‌ای در رفته که تا حالا سینما نرفته و کتاب نخونده و فلان جا رو ندیده و فلان اصطلاح رو نشنیده و و و و و.  یا اینکه دلمون براش بسوزه بیاییم تجربه‌های جدیدمون رو باهم شریک شیم.  :)
  


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبسايت شهرستان saiteservise ریحانه Brandon نمونه سوالات مهارت های مسئله یابی و تصمیم گیری محمد مهدی متدین0️⃣ 1️⃣ 2️⃣ 3️⃣ بهترین کودک Mat فرهنگی راهنمای سفر با قطار و خرید بلیط قطار